لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۱۶ خرداد ۱۴۰۴ تهران ۲۰:۱۹

چرا استدلال‌های خامنه‌ای دربارهٔ ضرورت «غنی‌سازی» نادرست است؟


تعریف خامنه‌ای از اهمیت صنعت هسته‌ای و تأکید او بر لزوم غنی‌سازی اورانیوم با تناقضات و مغالطه‌های فنی و منطقی همراه است
تعریف خامنه‌ای از اهمیت صنعت هسته‌ای و تأکید او بر لزوم غنی‌سازی اورانیوم با تناقضات و مغالطه‌های فنی و منطقی همراه است

رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی ۱۴ خرداد خود، در واکنش به پیشنهاد هسته‌ای اخیر ایالات متحده، فقط علیه آن موضع نگرفت بلکه سعی کرد تقریباً به‌طور مبسوط برای طرفدارانش استدلال کند که چرا با محدود شدن غنی‌سازی در ایران مخالف است.

او در باب دو نکته سخن راند؛ اهمیت صنعت هسته‌ای و ضرورت غنی‌سازی اورانیوم در داخل ایران. خامنه‌ای گفت این صنعت تنها برای تولید برق نیست بلکه در حوزه‌هایی مانند پزشکی، کشاورزی، هوافضا و فناوری‌های دقیق نیز کاربرد دارد.

با این حال، تعریف او از اهمیت صنعت هسته‌ای و تأکید او بر لزوم غنی‌سازی اورانیوم در داخل کشور با برخی تناقضات و مغالطه‌های فنی و منطقی همراه است که در این گزارش به آ‌ن‌ها پرداخته‌ایم.

صنعت هسته‌ای؛ صنعت «مادر» یا فناوری خاص‌منظوره؟

ادعای آیت‌الله خامنه‌ای دربارۀ اهمیت صنعت هسته‌ای این است:

«صنعت هسته‌ای یک صنعت مادر است؛ یک صنعت مادر... عرصه‌های متعدد علمی متأثر از صنعت هسته‌ای‌اند. عرصه‌های متعدد علمی از جمله فناوری‌های دقیق و حساس مثل تجهیزات پزشکی، هوافضا، حسگرهای دقیق، الکترونیک. این‌ها مربوط به صنعت هسته‌ای‌اند، متأثر از صنعت هسته‌ای هستند. علوم پایه و مهندسی، مثل فیزیک هسته‌ای، مهندسی انرژی، مهندسی مواد، کاربردهای پزشکی و دارویی، هم در تشخیص، هم درمان؛ این‌ها متأثر از صنعت هسته‌ای هستند. صنعت هسته‌ای در درمان بعضی از بیماری‌های سخت حرف اول را می‌زند. در صنایع مربوط به کشاورزی و محیط زیست، موارد متعددی از این قبیل هست که وابسته به صنعت هسته‌ای است یا متأثر از صنعت هسته‌ای است. صنعت هسته‌ای یک صنعت مادر است.»

خامنه‌ای صنعت هسته‌ای را مؤکداً «صنعت مادر» معرفی می‌کند، اما در ادبیات توسعۀ صنعتی، صنایع مادر به صنایعی اطلاق می‌شود که زیرساخت تولید و توسعۀ بسیاری از فناوری‌ها و صنایع دیگر را فراهم می‌کنند، مانند صنایع فولاد، انرژی، پتروشیمی و الکترونیک.

صنعت هسته‌ای به‌طور مشخص در توسعه‌ی فناوری‌های پزشکی (رادیوتراپی، تصویربرداری پزشکی)، انرژی پاک (نیروگاه‌های هسته‌ای)، فناوری‌های فضایی و حسگرهای دقیق، فیزیک، مهندسی مواد و شیمی پرتوی نقش دارد و در این جنبه‌ها می‌توان آن را صنعت تأثیرگذار یا فناوری پیشرو دانست.

اما در هیچ کشوری حتی کشورهای توسعه‌یافته، این صنعت به‌عنوان صنعت «مادر» شناخته نمی‌شود. در واقع، در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، برخلاف فولاد یا نفت و یا برق، فناوری هسته‌ای در ردیف فناوری‌های پیشرفته اما خاص‌منظوره قرار می‌گیرد، نه به‌عنوان زیرساخت پایه‌ای و ضروری برای کل اقتصاد یا تولید کشور که بتوان به آن صنعت «مادر» گفت.

آیا بدون غنی‌سازی، صنعت هسته‌ای «بی‌فایده» است؟

خامنه‌ای می‌گوید: «صنعت هسته‌ای با این عظمت، بدون داشتن توانایی غنی‌سازی، یک چیز بی‌فایده است». جدا از درستی یا نادرستی این گزاره، این ادعا با سخنان پیشین خود او در همین سخنرانی در تناقض است. او در مقدمۀ حرف‌هایش تأکید می‌کند که صنعت هسته‌ای کاربردهای متنوعی دارد: پزشکی، کشاورزی، مهندسی مواد، حسگرهای دقیق و غیره.

نکته این‌جا است که بیشتر این کاربردها اساساً به غنی‌سازی اورانیوم آن هم به‌صورت بومی نیاز ندارند. تولید رادیوایزوتوپ‌های پزشکی، اصلاح بذرها، استریلیزاسیون تجهیزات پزشکی و تحقیق در فیزیک هسته‌ای، همه می‌توانند بدون غنی‌سازی بومی انجام شوند.

با این وصف پرسشی که تناقض این بخش از سخنان خامنه‌ای را برجسته می‌کند، این است که اگر صنعت هسته‌ای شامل کاربردهای غیرنیروگاهی هم می‌شود و در حالی که بسیاری کشورها بدون غنی‌سازی بومی از فواید آن بهره‌ می‌برند، چگونه می‌توان گفت این کاربردها بدون غنی‌سازی بومی، «یک چیز بی‌فایده» است؟

کدام کشورها بدون غنی‌سازی، صنعت هسته‌ای پیشرفته دارند؟

بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته صنعت هسته‌ای پیشرفته‌ای دارند بدون این‌که تأسیسات غنی‌سازی داشته باشند. از جمله این کشورها می‌توان به کره جنوبی، کانادا، سوئد، سوئیس، فنلاند، استرالیا و بلژیک اشاره کرد.

در میان آن‌ها کانادا حتی صادرکنندۀ فناوری هسته‌ای (رآکتورهای CANDU) است و از اورانیوم طبیعی استفاده می‌کند. رآکتورهای CANDU (ساخت کانادا) از معدود راکتورهای جهان هستند که می‌توانند با اورانیوم طبیعی (بدون نیاز به غنی‌سازی) کار کنند و همین ویژگی آن‌ها را به گزینه‌ای اقتصادی و غیرحساس از نظر گسترش تسلیحات هسته‌ای تبدیل کرده است.

یا کره جنوبی کشوری است که بدون داشتن تأسیسات غنی‌سازی صدها رادیوایزوتوپ پزشکی تولید می‌کند و سوخت خود را از منابع خارجی که اتفاقاً آمریکا بخشی از آن نیست، تأمین می‌کند.

این میزان رادیوایزوتوپ پزشکی که کره جنوبی تولید می‌کند، به اندازه‌ای است که نه‌تنها پاسخ‌گوی تمام نیازهای بیمارستان‌های آن است بلکه به چند کشور دیگر هم صادر می‌کند؛ کاری که جمهوری اسلامی ایران با وجود تمام هزینه‌های برنامۀ هسته‌ای هنوز نتوانسته انجام دهد.

نکته این‌که این کشورها هیچ‌کدام صنعت هسته‌ای را به این دلیل که غنی‌سازی ندارند، «بی‌فایده» نمی‌دانند.

آیا بازار جهانی سوخت هسته‌ای در انحصار آمریکا است؟

خامنه‌ای می‌گوید: «نیروگاه هسته‌ای احتیاج به سوخت دارد و اگر این سوخت را نتوانیم در داخل کشور تولید کنیم، باید دست دراز کنیم طرف آمریکا و آن‌ها برای دادن سوخت هسته‌ای ممکن است ده‌ها شرط بگذارند.»

اما واقعیت این است که تأمین سوخت هسته‌ای، مانند خرید گاز یا نفت، از یک بازار جهانی انجام می‌شود.

در حال حاضر منابع جهانی سوخت هسته‌ای عبارت است از فرانسه (Orano)، روسیه (Rosatom – TVEL) و کنسرسیوم اروپایی Urenco (هلند، آلمان، بریتانیا).

حتی کشورهای توسعه‌یافته‌ای مثل فنلاند، مجارستان، بلژیک و کره جنوبی سوخت موردنیازشان را نه از آمریکا که از این منابع وارد می‌کنند، بدون این‌که امنیت ملی یا استقلال فناوری‌شان به خطر بیفتد.

نمونه‌ای از از این شیوه تأمین سوخت هسته‌ای را خود جمهوری اسلامی نیز در مورد رآکتور «تحقیقاتی» تهران که برای کار به سوخت ۲۰ درصد نیاز دارد، تجربه کرده است.

در سال ۱۹۸۷، ایران و مؤسسه تحقیقات کاربردی آرژانتین (INVAP) قراردادی به ارزش ۵.۵ میلیون دلار امضا کردند که شامل تبدیل هسته رآکتور تحقیقاتی تهران از سوخت با غنای بالا (HEU) به سوخت با غنای پایین (LEU) و تأمین سوخت جدید بود.

در پی این قرارداد، آرژانتین ۱۱۵.۸ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۱۹.۷ درصد را به ایران تحویل داد و این سوخت در سال ۱۹۹۳ در رآکتور تهران مورد استفاده قرار گرفت. این همکاری که تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم انجام شد، نمونه‌ای از تأمین سوخت هسته‌ای از منابع غیرآمریکایی و بدون نیاز به غنی‌سازی داخلی بود.

غنی‌سازی برای نیروگاه‌هایی که ساخته نمی‌شوند

علی خامنه‌ای می‌گوید: «ما اگر صد نیروگاه هسته‌ای داشته باشیم اما غنی‌سازی نداشته باشیم، به دردمان نمی‌خورد.»

جدا از تناقض‌هایی که در استدلال رهبر جمهوری اسلامی برای ضرورت غنی‌سازی به آن اشاره شد، او به این واقعیت مسلم هیچ اشاره‌ای نمی‌کند که ایران در حال حاضر تنها یک نیروگاه فعال هسته‌ای در بوشهر دارد که ساخت آن از دهه ۱۳۵۰ آغاز شده بود و پس از چند دهه وقفه، با کمک روسیه در سال ۱۳۹۰ به بهره‌برداری رسید و در تمام این سال‌های طولانی هنوز حتی یک نیروگاه هسته‌ای دیگر در ایران به مرحلۀ بهره‌برداری نرسیده است.

نکتۀ قابل‌توجه این‌که حتی در مورد نیروگاه هسته‌ای بوشهر، علی‌اکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران، شامگاه همان روز سخنرانی خامنه‌ای، اعلام کرد که با وجود تولید سوخت هسته‌ای در داخل کشور، روسیه اجازۀ استفاده از این سوخت در نیروگاه بوشهر را نداده و تأکید داشته که تنها سوخت تأمین‌شده از سوی این کشور باید در این رآکتور به ‌کار گرفته شود.

رهبر جمهوری اسلامی، به‌رغم تناقض موجود در استدلالش، این را هم توضیح نمی‌دهد که «اگر صد نیروگاه هسته‌ای داشته باشیم اما غنی‌سازی نداشته باشیم، به دردمان نمی‌خورد»، چرا جمهوری اسلامی از حدود سال ۱۳۸۵ که توانست به‌طور رسمی و عملیاتی به غنی‌سازی اورانیوم در سطح ۳.۵ تا ۳.۶۷ درصد دست یابد تا کنون حتی یک نیروگاه هسته‌ای دیگر را به بهره‌برداری نرسانده است؟

این موضوع وقتی اهمیتش صدچندان می‌شود که در عمل جمهوری اسلامی در همین حدود ۲۰ سال هزینه‌های نجومی صرف توسعۀ تأسیسات آشکار و پنهان هسته‌ای، غنی‌سازی در سطوح بالاتر و پنهان‌کاری از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی کرده است.

و این هزینه‌ها جدا از خسارت‌های به‌مراتب افزون‌تری است که تحریم‌های ناشی از این اقدامات بر دوش کشور گذاشته است.

هزینه‌های نجومی برنامۀ هسته‌ای و تحریم‌های ناشی از آن

هزینه مستقیم برنامه هسته‌ای: برخی برآوردها نشان می‌دهد که ایران از سال ۱۳۸۱ تا کنون، حدود هفت میلیارد دلار مستقیماً برای ساخت تأسیسات هسته‌ای هزینه کرده است.

خسارت‌های ناشی از تحریم‌ها: برخی تخمین‌ها حاکی از آن است که ایران در اثر تحریم‌ها، تنها از محل صادرات نفت، بیش از ۴۵۰ میلیارد دلار درآمد ارزی از دست داده است. همچنین، برخی منابع خسارت ناشی از تحریم‌ها را تا یک هزار میلیارد دلار هم برآورد کرده‌اند.

هزینه به ازای هر ایرانی: بر اساس برخی برآوردها، تحریم‌ها در بازه زمانی ۱۲ ساله (۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱) حدود ۱۲۰۰ میلیارد دلار به کشور خسارت وارد کرده‌اند، که به ازای هر ایرانی معادل ۱۴ هزار دلار است. این را حسین سلاح‌ورزی، رئیس پیشین اتاق بازرگانی ایران، اعلام کرده بود، کسی که ابتدای خردادماه هم به‌استناد پژوهش این اتاق گفت ایران طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲ به‌‌‌طور میانگین سالانه ۱۰۱ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی را از دست داده است. این یعنی هر ایرانی، هر سال حدود ۱۲۰۰دلار درآمد از دست داده است.

جمع‌بندی

سخنان خامنه‌ای در دفاع از صنعت هسته‌ای، در ظاهر بر نقش علمی و پزشکی آن تأکید دارد، اما در نهایت همۀ کارکردهای این صنعت را به توانایی غنی‌سازی اورانیوم تقلیل می‌دهد. این یک مغالطه است.

در واقع، غنی‌سازی اورانیوم تنها یکی از اجزای صنعت هسته‌ای است، نه معیار فایده‌مندی آن. بسیاری از کشورهای پیشرفته صنعت هسته‌ای سودمند دارند بی‌آن‌که خود غنی‌سازی کنند. ادعای «بی‌فایده بودن» صنعت هسته‌ای بدون غنی‌سازی نه تنها با منطق علمی ناسازگار است بلکه حتی با تجربۀ خود ایران در گذشته و خرید سوخت ۲۰ درصد از آرژانتین نیز تناقض دارد.

در نهایت، برنامۀ هسته‌ای ایران، به جای آن‌که به توسعۀ علمی و اقتصادی کشور کمک کند، با تحمیل هزینه‌های سنگین و تحریم‌های بین‌المللی، اقتصاد کشور را تحت فشار قرار داده و فرصت‌های توسعه را از بین برده است و از «صدها نیروگاه هسته‌ای» هنوز حتی به راه‌اندازی یک نیروگاه هسته‌ای هم منجر نشده است.

XS
SM
MD
LG